سیگمانامه

زندگی فرصت تحقق باورهای بلند است و فرصتی برای یافتن خدا در همه چیز. اگر مجال نگاشتن چنین زیستنی باشد این وبلاگ ارزش خواندن خواهد داشت.

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۲۶ ق.ظ

حمله و فصاله ثلاثون شهرا

سی ماه طول می کشد تا کودک اندکی از مادر فاصله بگیرد...

در بارداری هیچ فاصله ای نیست و بعد از تولد جایش درون آغوش مادر است.

بارداری و شیردهی باید حداقل سی ماه باشد.

اوایل هر دو ساعت شیر می خواهد 

بعدتر که غذاخور می‌شود می تواند بیشتر تحمل کند

کم کم فاصله می افتد کم کم رشد می کند نوپا می شود 

کم کم فاصله می افتد. :)  زیباست مثل تمام رشدها.


پ.ن:

والوالداتُ یُرضِعنَ أولادَهنّ حولینِ کاملینِ لِمَن أرادَ أن یتمَّ الرّضاعة (233 بقره)

و مادران به کودکان خود دو سال تمام شیر دهند برای کسی که می‌خواهد شیردهی را کامل کند.


حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً (15 احفاف)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۶
آرانی
شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۶ ب.ظ

زایمان و تجربه مرگ

نمی دانم وقتی باردار بودم و جسم او درون جسم من بود نسبت روح هایمان به هم چه بود...

هر چه هست روح و جسم به هم نزدیکند و از هم تأثیر می پذیرند حتما روح او به جسم من هم نزدیک بوده است...

برای همین چیزهاست که فکر می کنم زایمان نزدیک ترین تجربه زندگی به مرگ است! در مرگ روح خودت از جسمت جدا می شود و در زایمان جسم و روح جگر گوشه ات از جسم و روح تو جدا می شوند.


من زایمان طبیعی را تجربه کرده ام و هیچ وقت فراموشش نخواهم کرد زیرا زیباترین و عجیب ترین تجربه زندگی من پس از عقد، تولد نور دیده بوده است.


یک روزی توی آن دنیا شاید دور هم نشسته باشیم و هر کسی تجربه مردنش را برای دیگران بازگو کند.

کل نفس ذائقة الموت ثم إلینا ترجعون 57 عنکبوت

خدایا تو که لطفت به من زیاد است از تو یک مرگ شهیدانه می خواهم یک مرگ طبیعی و شهیدانه و دوست داشتنی که مثل خاطره زایمانم همه رنج هایش شیرین و شیرین و شیرین باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۶
آرانی
چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۴۷ ب.ظ

فراغت

حضرت ازم خواسته دوباره بنویسم... تشویقم کرد... تشویق اون بهترین انگیزه است 

حضرت پدر نوردیده است...


توی این پست می خوام بگم توی دورانی هستم که فراغت کمی دارم ... در نقش یک مادر! گرسنه می شوند و باید سیرشان کنم خسته می شوند و باید خوابشان کنم...

روز می شود و باید مشق ها را آماده کنم... شب می شود و باید خانه را آماده کنم...

هر لحظه اجل کاری رسیده و مرا می خواند بنابراین فراغت اندک است اما نعمت بسیار.

و هر چند فراغت خودش نعمت است اما بی فراغتی هم وقتی چنین خوشبختی آفرین است نعمت است.


فکر می کنم این چند سال از زندگی ام توی سراشیبی و با سرعت بیشتری طی شود. اما ان شاءالله قرار است در این سراشیبی بنویسم.


ربنا وفقنا لما تحب و ترضی. خدایا مرا در آنچه دوست می داری موفق کن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۷
آرانی