چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۴۷ ب.ظ
فراغت
حضرت ازم خواسته دوباره بنویسم... تشویقم کرد... تشویق اون بهترین انگیزه است
حضرت پدر نوردیده است...
توی این پست می خوام بگم توی دورانی هستم که فراغت کمی دارم ... در نقش یک مادر! گرسنه می شوند و باید سیرشان کنم خسته می شوند و باید خوابشان کنم...
روز می شود و باید مشق ها را آماده کنم... شب می شود و باید خانه را آماده کنم...
هر لحظه اجل کاری رسیده و مرا می خواند بنابراین فراغت اندک است اما نعمت بسیار.
و هر چند فراغت خودش نعمت است اما بی فراغتی هم وقتی چنین خوشبختی آفرین است نعمت است.
فکر می کنم این چند سال از زندگی ام توی سراشیبی و با سرعت بیشتری طی شود. اما ان شاءالله قرار است در این سراشیبی بنویسم.
ربنا وفقنا لما تحب و ترضی. خدایا مرا در آنچه دوست می داری موفق کن.
۹۶/۰۳/۲۴